وصيتنامه شهيد عبدالحسين کردي
وصيتنامه شهيد عبدالحسين کردي
وصيتنامه شهيد عبدالحسين کردي
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون
گمان مکنيد که در راه خدا کشته مي شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در نزد خداي خود روزي دارند.
الهم رزقني توفيق شفاعه محمد (ص) و آل محمد خدايا من بنده ضعيف و نا توان توام و هرگز حقوق بندگي ام را رعايت نکردم. تو بزرگواري کردي ، من سرکشي، تو مهرباني کردي، من مغرور شدم . تو عنايت کردي ، من اعتنا نکردم. تو وفا کردي من جفا کردم . تو نعمت دادي من کفران کردم و غافل بودم . حال از تو مي خواهم باري ديگر دست بنده ات را بگيري و از او راضي شوي و جزء بندگان خودت قرار دهي، که بنده تو بودن را مي خواهم . عيبهايم را بپوشاني و رسوايم نکني زيرا تو ستارالعيوبي به من رحم کن زيرا که تو ارحم الراحميني گناهانم را ناديده بگير که غفار الذنوبي و به فريادم رس زيرا که تو غياث المستغيثيني و در دلم نور خدا را برافشاني زيرا که تو نورالمستوحشيني .
خدايا از تو مي خواهم که با غفرانت با من رفتار کني نه با عدلت که طاقت عذابت را ندارم خدايا اگر مرا به خاطر نافرمانيهايم سرزنش کني هر چند که خود را مستحق مذمت مي بينم از تو مي خواهم بپوشاني آنچه بر من گذشت و مرا مورد عفو خد قرار دهي من که شرمنده ام در حضور تو و شرمندگيم اجازه سخن گفتن را نمي دهد پس تو خود دستم را بگير . حال که توفيق حضور در جبهه ها را به من دادي مرا خالص گردان و دست رضايتت را به سوي من دراز کن از تو مي خواهم مرا نجات دهي و تنها هستيم را که آن هم از آن توست در راهت فدا کنم وبه آن مبنا و منشاٌ و صيانت برسم زيرا که جز تو خدايي ندارم .
امت شهيد پرور و مسلمان: سنگيني بار مسئوليت بر دوش شما رهروان به حق علي (ع) است و از ميان شما رزمندگاني ( براي خدا) سنگيني اين بار را بر دوش مي کشانند و الله گويان بر قلب کفر مي تازند و هر بار قدري از جان پليدش را مي گيرند پس اين سيل خروشان را هرگز نگذاريد از حرکت باز ايستد .
با انفاق جان و مالتان اولاً به تکليف خود جامه عمل بپوشانيد و دلاورانه پوزه جنايتکاران را به خاک ماليده و پيروزي و نصر را نصيب خودتان گردانيد و منزل ابدي خود را آباد کنيد و از همه بالاتر سبب خشنودي خدا شويد تا رحمت او بر شما فرود آيد و شما را از شر شيطان محفوظ دارد .
باري پدرم که عمري در کنار تو بودم و هرگز نتوانستم کوچکترين خدمتي به توبکنم بلکه سبب و ناراحتي تو شدم نه تنها عصاي پيريت نبودم بلکه خود سنگيني بودم که قد خميده ات و بدن رنجورت را فشردم. اميدوارم و عاجزانه از تو مي خواهم که مرا ببخشي من مديون تو بودم و هرگز دين تو را ادا نکردم .
وصيت ميکنم که بچه هايم را همسرم بزرگ کند و دستشان را در دست افراد نيکو وارسته با تقوا و پيرو خط امام بگذارد . و فرزندي که در راه دارم اگر دختر بود زينب و اگر پسر بود ميثم نامگذاري کند و نيز به آنها بگوييد که پدرشان پيرو حسين (ع) و مطيع رهبر امام خميني بود و در راه انجام تکليف کشته شد .
وصيت ميکنم که خانه ام براي همسرم بماند تا فرزندانم بعد از تشکيل خانواده کانوني داشته باشند تا به آنجا روي آورند و مورد طعنه و زخم زبان دشمنان واقع نشوند .از همه شما بستگان نزديکم مي خواهم که راضي به رضاي خدا باشيد و هرگز از کشته شدنم شاکي نباشيد گريه و زاري کم کنيد و صورت و موي نکنيد که رضاي خداوند در آن نيست و همگي مرا عفو کنيد تا خدا نيز مرا عفو کند.
السلام علي عباد الله الصالحين
به اميد زيارت کربلا و آزادي قدس عزيز
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
والسلام پاسدار انقلاب عبدالحسين کردي
منبع: mardanebiedea57.parsiblog.com
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}